۱۳ دی ۱۳۸۶

ناخدا

توی بحثی یکی از دوستان میگفت:  مثال جوامعی مانند ما اینه که همه فکر میکنند تو یک کشتی نشسته اند و کشتی ناخدا داره و بقیه خودشون را تنها مسافر می دانند و  توقع دارند که ناخدا تنهایی تمام مسایل را حل کند در حالی که باید هرکسی نقشش را ایفا کند

من گفتم چرا اگر تکوني بخورند و بخوان کاري بکنند ميرن کشتي را سوراخ ميکنند!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر