۱۴ تیر ۱۳۸۷

!Now It's My Turn

من خدا باشم؟ یعنی همه گوش به فرمان من باشند؟

خب مگه الان نیستند؟ مگه این نیست که بسیاری اتفاقات پای من نوشته میشه؟

مگه این نیست که با اشاره‌ای همه روحشون را به من می‌فروشند؟

نه داداش اینطوریا نیست

ما اگر کاری دست بگیریم اینقدر جیگرشو داریم که پای همه چیزش وایسیم

الان هر چی که هست پای خودشه به من ربطی نداره!خوب و بد کار خودشه اگر کسی خوبه خودش خوبه اگر کسی هم گول می‌خوره خودش گولشون می‌زنه!

من بهش کاری ندارم فقط گاهی که کم میاره خودش میاد پیش من یه دو شاتی با هم می‌زنیم و من به درددلاش گوش می‌دم، دیگه تو کاری که کرده مونده البته خودش هم کرم داره هی آزمایش می‌کنه اینطوری می‌شه  حرف که گوش نمی‌ده

به هرحال این که اینکاره نبود هی هشل هرتی یه کارهای کرد اینطوری شد خودش هم توش مونده!

اما اگر یه دنیای مهندسی ساز و شسته رفته می‌خواهید از اول، کار را ای پی سی سی*  بدهید به خودم! اینبار نوبت منه!

البته من کلاسم بالاتر از اینهاس که اشتباهم را گردن کسی بندازم و مجسمه کسی را برای سنگ انداختن درست کنم!

 

 

 

 

EPCC:Engineering,Procurement,Construction,Commissioning *

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر