۱۹ مهر ۱۳۸۷

مرتعی به نام ایران

چند وقت پیش تو یه جمعی بودم اغلب هم از دوستان بیزنسمن بودند اما از دیگر اقشار هم حاضر بودند در هر حال بحث کشیده شد به اینکه ما چی بودیم و چی شدیم و اینها، من هم چند کلمه‌ای گفتم تا اینکه رسیدم به اینجا که با اینکه قبل از انقلاب هم وضع ایده‌الی نبود اما به علت اینکه "طبقه کاری"در حال رشد بود و بیشتر جامعه در این گروه قرار می‌گرفتند کم کم فرهنگ کار و نظم و تا حدی شایسته سالاری بر جامعه حاکم می‌شد ... و خلاصه اینکه هر کسی درقبال کاری که می‌کرد زندگی می‌کرد و درآمد و ارج و قرب داشت (البته حساب اون  اندک افراد نزدیک به طبقه  حاکم جداست که در همه ممالک وجود دارد) صحبت به کار و نظم که رسید دیدم همه قیافه‌ه اتوی هم شد و همه عبوس شدند با چهار تا جملات نغزی که دوستان افاضه کردند کم کم بحث به بیراهه کشیده شد و من هم دیگه چیزی نگفتم اما این نکته بازهم برام کاملا مشخص شد که مردم از وضع موجود به هیچ عنوان ناراضی نیستند یه درآمد بی زحمت هر چند با خفت و خواری و زندگی گوسفندی را به زندگی با عزت و کار و نظم و زحمت ترجیح می‌دهند این تفکر بازاری سنتی ایران است که دلالی بکند یه چیزی گیرش بیاد، بدون اینکه کاری کرده باشد. تااین تفکر تو ایران حاکم است هیچ انتظار بهبود نداشته باشید. این تفکر چندین حکومت و حرکت را تا حالا نابود کرده و به فنا کشانده است شاهدش هم همین حرکت اخیر بازاریان در قبال مالیات است.

۶ نظر:

  1. دفعهء اول نيست که شعار ايرانی جماعت رو به وضوح ميبينم: کار مال تراکتوره! :)

    پاسخحذف
  2. پانته‌آ جان البته این شعار قبل از ورود تراکتور به موجود دیگری اشاره می‌کرد
    به هرحال لطافت ادبیاتت جالب بود
    مرسی

    پاسخحذف
  3. ابلیس عزیز

    کاملا با نظرت موافق هستم. مردم ما با "کار" مشکل دارند. شاعر هم قریب به مضمون می فرماید "دولت آن است که بی خون جگر آید به کنار". راستش دارم فکر می کنم اگر "شایسته سالاری" به میان آید خود من چقدر برای انجام کاری که می کنم شایسته هستم.

    موفق و خوش باشی
    محمد (ققنوس)

    پاسخحذف
  4. محمدجان اغلب افراد هم همین فکر را می کنن و به این نتیجه می‌رسند که اگر شرایط شایسته سالاری حاکم بشود قطعا خیلی از جایگاه و منافعشون را از دست می‌دهند برای همین هرجوری شده مخالف این قضیه هستند.

    پاسخحذف
  5. هرگاه دلایل بازاریان را نیز شنیدم ،شاید بتوانم درک درستری را نسبت به ماجرا داشته باشم.قضاوت امری دشوار است. پاینده باشید

    پاسخحذف
  6. دوست عزیز، انگشتت رو گذاشتی روی اصل مطلب! مشگلی که برای جوونای ایرونی بعد از انقلاب بوجود آمد و نمادین مرکزی اش هم همین دانشگاه آزاد و لیسانس دادن کیلویی به جوونا! کسی هم که یه لیسانس بهش دادن اتوماتیک یعنی اینکه باید پشت میز بسینی حالا و کس دیگه کار کنه! همین کار گریزی سر رشته معامله گری و خرید و فروش و واسطه گری به جای کار تولیدی است! سیاستهای دولت و سیستم هم به این روند دامن زده و تشویق میکنه! شما برو سعی کن یه کارخونه بزنی ببین به چند نفر باید رشوه بدی! پس معامله گری راحت تره!

    پاسخحذف