"هرجا که به زنی ستمی روا میگردد چنانچه نیک بنگری و سرچشمه را بجویی،به گمان فراوان به زنی خواهی رسید."
این مکالمهء بین دو دختر خانم است
....
- از فرزان چه خبر؟
- فرزان؟ میدونی من چند وقته فرزان را ندیدم؟
- چرا؟ مگه چی شده؟
- هیچی می دونی که الان با مرجان دوسته
- مرجان خودتون
- نه مرجان که از محل کار آشنا شده
- خوب؟
- هیچی اون بار موبایل فرزان پیش من بود مرجان زنگ زد من هم از سر مهمونی بیتا اینها ازش شکار بودم حسابی یه حالی بهش دادم
- خوب؟
- هیچی بعد همه را برده گذاشته کف دست فرزان ، اونهم آمد با من دعوا کرد که چرا اینطوری حرف زدی و اینها
- حالا سر اینه
- آره دیگه بعد از اون با من حرف نزد و من ندیدمش. یه بار هم که رفتیم خونهاشون رفت تو اتاقش بیرون نیامد
- وا چه لوس
- آره فکر کن به خاطر یه دختر!همه اینها به خاطر اون دختره است
- یه دختر که ارزش این چیزها را نداره، احمق ندید بدید
مکالمه واقعی ولی خلاصه شده و اسامی عوض شدهاست!
این ملایمترین نمونه از جمله معترضه اول نوشته است.
البته بعدا چه نقشهای برای اون دختره بکشن و چطوری پسره را به جونش بندازن معلوم نیست!
خط آخرش معرکه است!
پاسخحذف:)) مهم ترین نکته ی بلاگ خط آخرشه! هیچ دختری ارزش اینو نداره به خاطرش به زحمت بیفتی و 1 تکونی به خودت بدی (یا بری اون اتاق)!
پاسخحذف