چند روز پیش فیلم"ممنتو" را دیدم.
فیلم را دوست عزیزی در پی پست من درباره فیلم 50 قرار اول به درستی معرفی کرده بود.
ماجرای این فیلم نیز در مورد از دست دادن حافظه کوتاه مدت است ولی روایت این فیلم به فرم و شکل فوق العاده است. داستان در مورد مردی است که تصور می کند در حادثه حمله افرادی به خانه اش زنش کشته شده و خودش نیز در اثر ضربه دچار این عارضه از دست دادن حافظه کوتاه مدت شده است. که البته در طول داستان اندکی از قضایا روشن می شود.فیلم روایت خطی در طول زمان ندارد و همین یکی از نقاط قوت فیلم است."لنی" شخصیت اول فیلم برای جبران این نقیصه از روشهای عکس گرفتن با دوربین پولاروید و یاداشت در لحظه ای که به نتیجه ای می رسد و همچنین خالکوبی موارد مهم استفاده می کند.
با اینکه نمی شود دست روی بخشی از فیلم به عنوان نقطه قوت گذاشت چرا که کل فیلم عالی است. اما به نظر من یکی از سکانسهای محشر این فیلم وتا حدی کلیدی فیلم زمانی است که شخصیت اصلی فیلم "لنی" در خانه ناتالی با وی بحثش می شود و ناتالی را با مشت می زند( از اول فیلم آثار ضربه روی صورت وی تماشاگر را کنجکاو کرده است) و ناتالی با دماغ و لب خونین و صورت ورم کرده بحث را اندکی ادامه می دهد و درهمین حال تمام خودکارهای دم دست را جمع می کند و توی کیفش میگذارد و از خانه خارج می شود. لنی سعی می کند خودکاری پیدا کند و این که ناتالی چه فکر می کند و چه جور آدمی است را یاد داشت کند ولی پیش از اینکه بتواند خودکاری پیدا کند و چیزی بنویسد ناتالی تنها بعد از دقایقی کوتاه که در اتومبیلش می نشیند وارد خانه می شود و لنی که چهره خون الود وی را می بیند می پرسد چه کسی با تو اینکار را کرده و ناتالی هم با گریه می گه که "داد" اینکار را کرده و با اینکار لنی را برای از بین بردن "داد" تهییج و یا بعبارتی فریب می دهد. و تازه اونوقت که ازش خودکار می خواد بهش می گه آره تو کیفم هست.
این نوشته کوتاه من به هیچ عنوان قدرت صحنه و فیلم را منتقل نمی کند اما در کل فیلم سکانسهای عالی و فیلمنامه قویی دارد.
حالا خارج از این موضوع این فیلم در خصوص مثال من در آن پست مصداق بهتری و دقیقتری دارد. اینکه اگر حافظه و تصویر درستی از شرایط و وقایع نداشته باشی امکان دارد که به راحتی تن به خواسته دشمنان دوست نما بدهی و یا چه بسا دوستی را از بین ببری.
از ورتیگونه عزیز بخاطر اشاره بجا ونظرات و تحلیلهای خوبش تشکر می کنم.
سلام ابلیس عزیز،
پاسخحذفخوشحالم که فیلم رو پسندیدی، مدتی پیش به دوستی که ادعا میکرد علاقهمند سینما هست فیلمی توصیه کردم وبعدش کلی فحش خوردم که این چه مزخرفی بود، وسطش خوابم برد، حوصلهام سر رفت و از این حرفا.
فیلمی که به اون دوست معرفی کرده بودم فیلم «کتاب زندگی» از هال هارتلی بود که زمانش هم فقط حدود 65 دقیقه بود، خلاصه از اون روز در توصیه فیلم به دوستان احتیاط میکنم.
در مورد پست باید بگم که بسیاری از آدمها مشکلشون این نیست که مسائلی رو فراموش میکنند، بلکه اینه که اصلاً از چیزهایی خبر ندارن که حالا بخوان فراموشش کنن یا نه.
امروز عکسی دیدم از کسی که معترض بود و پلاکاردی در دست داشت که رویش نوشته شده بود: "امام خوب شد که نیستی که ببینی رایمون رو دزدیدن" بعد از همهی این داستانها، طرف هنوز هم در یافتن سوراخ دعا مشکل داره.
ممنون از لطفی که به من داری، آرزوی بهترینها
درود بر ورتی بزرگ
پاسخحذفرفیق تو کجا بودی؟ هال هارتلی که فوق العاده است, این فیلمش را ندیدم ولی می گیرمش تا وقتی که دل و دماغش بود نگاه کنم,
آقا من مشتری معرفی فیلمات هستم
ارادت