قدم زدن توی شهر یه حس خاصی داره
قدم زدن تو شهرها را دوست دارم
تو کوچه پس کوچه ها و یا حتی خیابانهای اصلی
من عاشق قدم زدن تو تهران بودم
منیریه تا سرپل تجریش، لاله زار تا قلهک، امجدیه تا نارمک، آریاشهر تا آپادانا، توپخونه تا امیرآباد ،
اختیاریه تا دربند
اینها چند تا از ماراتنهای من بود
اما و اما
همیشه حسرت تو دلم هست
همیشه دوست داشتم تو خیابانهای تهران دهه 40-50 قدم بزنم
همیشه
Inspired by this post of a friend
هیچ چیز مثل قدم زدن برای فکر کردن، برای رها شدن، برای تصمیم گرفتن، برای فراموش کردن خشم، خوب نیست... یاد این حرف نیچه افتادم:
پاسخحذفAll truly great thoughts are conceived while walking.0
Friedrich Nietzsche
فکر می کنم اون دهه یه جور هایی همه چیز زلال تر دیده می شده . آلودگی کمتر بوده: آلودگی هوا، آلودگی جوی ها، آلودگی روح ها...نه؟
ممنون از کامنت های روشنگرانه یتان
من فقط وقتی قدم می زنم که دلتنگم. الان هم همون طوری شدم. ارادت بر دوست نازنینم.
پاسخحذف