چند روز پیش یه جک شنیدم که برام از چند جهت جالب بود.
اول جک:
گوسفندهای یه بنده خدایی باهاش دعواشون می شه
میرن می پرسن چی شده, متوجه می شن که یارو گوسفندها را برای چرا می برده چمن مصنوعی!
خوب حالا موارد جالب:
اول؛ تصویر خود جک است , تجسم کنید تعدادی گوسفند دارن یه نفر را می زنند! برای من که خیلی جالبه و پیش از آن قیافه گوسفندانی که تو چمن مصنوعی در حال چرا هستند!
دوم؛ یکسری سواله که به ذهنم رسید اما جواب مشخصی براشون پیدا نکردم
- آیا خود یارو می دونسته که چمن مصنوعیه؟
- اگر می دونسته که چمن مصنوعیه, هدفش چی بوده؟
- چقدر و چند روز گذشته تا گوسفندها متوجه شده اند که چمن مصنوعیه
- کار چقدر بیخ پیدا کرده که گوسفندها با کسی دعوا را شروع کرده اند
- آیا اونها واقعا گوسفند بوده اند چون تا حالا دو مورد در گوسفندها دیده نشده, مبارزه و اتحاد!!
- سوالات زیاده برای همین هاش نتونستم پاسخی قانع کننده پیدا کنم, دیگه بهتره از بقیه صرف نظر کنم
شرط می بندم گوسفندا نفهمیدن اسبه بهشون گفته!
پاسخحذفگوسفند ها برای شکمشان دعوا می کنند... البته هیچ اتحاد و مبارزه ای در کار نیست... یه مشت علف بریزی جلوشون تموم میشه غرغر هاشون...
پاسخحذفچوپانه دیده اون چمن ها خوشگله... گفته مگه گوسفندهای من چیزی از بقیه کم دارند... ببرم مدل جدید چرا کنند... بعد فهمیده که اینها خوردنی نیست...چطوری؟
فکر کنم عرفان راست می گه... هیچکدام متوجه نشده اند تا اینکه اسبه بهشون گفته...
حالا من یه سوال دارم...الان مدتیه که کلی بانک و مغازه و باغچه ی جلوی مغازه می بینم که خیلی خوشگلند و با همین چمن و گل های مصنوعی درست شده اند... اگه هدف فقط خوشگلیه که دیگران جذب بشن، چرا وقتی می روی تو، خبری از رفتار و گفتار خوشگل... ببخشید زیبا... نیست؟ دقیقا مثل اینه که دارن چمن مصنوعی می خورند و می گن بفرما... مدل ماشین ها و مدل دماغ ها و پروتز ها و آرایش ها هم مثل همین مغازه هاست...
"وای کلاغ ها چقدر حسودند... خودشون آشغال می خورند... حسودیشون میشه..."
گوشهای کلاغ ها مثل چشم هاشون تیزه...
شما کلا جک رو اشتباه شنیدی.
پاسخحذفجکش اینطوریه که یارو با گوسفنداش دعواش میشه، واسه اینکه حالشون رو بگیره میبرتشون تو چمن مصنوعی.
ابلیس جان
پاسخحذفچه خبرا؟
این صفحه اول بلاگت بد گوسفندی شده!
شده عین بعضی جاها ;)
ارادت لایتناهی