توی تئاتر و سینما یه مقوله ای هست به نام انتخاب هنرپیشه, حالا کاری به بحثهای هنری ندارم اما کل قضیه از دید من عامی اینه که بر اساس شرایط فیلم و کاراکتر مورد نظر هنرپیشه را انتخاب و بعد هم گریم می کنند,
اگر کاراکتر خشن و جنگجو و اینها باشه و فضای فیلم هم در همین مورد باشه یه هنرپیشه عضلانی انتخاب می کنن و وقتی که هنرپیشه برای یک پری نیاز است معمولا یک زن با چهره و اندام زیبا برگزیده می شه و قس علی هذا(دیگه یاد گرفتم)
خیلی کم پیش میاد که اول هنرپیشه انتخاب بشه بعد فیلمنامه را براش بنویسن, مگه اینکه یا یارو خیلی کارش درست باشه یا اینکه یه سنبه پر زور پشتش باشه که بزور بکندش تو فیلم
اما وقتی که دیگه سریال داره بخوبی پیش میره و همه چیز سرجاشه(از دید کارگردان, شما بشین بابا حال نداری) دیگه اگر کاراکتر هم به سریال اضافه بشه در راستای داستان خواهد بود. اصلا کاراکتری که بخواهد فرامین کارگردان را اجرا نکنه اصلا نمی ذارن بیاد سر صحنه فیلم برداری چه برسه بره جلو دوربین.
خلاصه یه جای فیلم نیاز به یه شخصیت موذی داره بهت میگن برو یه همچین چیزی بیار اگر آوردی که خوب اگر غیر از این بود نمی ذارن تو فیلم. یه جا دیگه یه شخصیت آروم و خندان و خوشرو نیاز دارن همان را میارن تو فیلم چون اونجای داستان اینرا می طلبیده و در نهایت هم ممکنه یه جا یه شخصیت میمون عربده کش تو داستان باید باشه حالا شما حکم تداراکات چی را به ظاهر بازی کردی دیگه امر بهت مشتبه نشه که تو کاراکتر کردی تو سریال.
تو هم اگر کسی نمی اوردی این داستان همینطوری جلو می رفت. شما بشین تخمه ات را بشکون.
اگر می خواهی داستان به میل تو جلو بره, باید فیلمنامه نویس و کارگردان را عوض کنی و به میل خودت بگذاری, می تونی؟
من كه زورم نميرسه كارگردان رو عوض كنم،سناريو كه ديگه جاى خودش داره!! ولى اگه ديدم ميتونم بجاى يه ميمون عربده كش، كه موقع تماشش تخمه هايى كه دارم ميشكونم كوفتم ميشه، يه ميمون عربده نكش! رو بذارم، بد نسيت زورم رو بزنم!! البته اين نظر منه! :)
پاسخحذفارادت
فابی جون
پاسخحذفرفیق تو که سر خونه خودت وایسادی, نگرفتی انگار؟
تو این داستان هرچی کارگردان بگه است
"همونی که تو فیلم بود"
(یاد منوچهر نوذری بخیر گرچه زیاد ازش خوشم نمیامد)
طبق سناریو اون موقع میمون عربده کش لازم بوده, حالا هم هرچی سناریو بطلبه همان می شه.
من پیشنهاد می کنم زورت را نگه داری, باور کن جای دیگه لازم میشه
چاکریم
مخلصيم ابليس جان
پاسخحذفنزن تو ذوقمون برادر :)
بذار هم تخمه مون رو بشکنیم هم فک کنیم توی جریان فیلم تاثیر گذاریم... نشکن دلمون رو :)
ابلیس جون ما یه معلم داشتیم!
پاسخحذفیه بار داشت وسط کلاس راه میرفت پاش گیر کرد به موزاییک نزدیک بود بیفته! خودش رو جمع کرد و گفت:"فن بودا!من کاراته کار می کردم و ...!"
حالا بعضی وقتها کارگردانها هم میخوان طوری القا کنند که همیشه همه چی رو تحت کنترل دارند و بیینده حتی سوتی ها رو هم به حساب درایت کارگردان بذاره!
به هر حال میشه طوری بازی کرد که کارگردان مجبور بشه یه کم سناریو رو عوض کنه!
چاکریم!
مسعود جان
پاسخحذفچاکریم برادر
اما نمی دونم چرا یاد این ترانه افتادم که می گه:
نشکن دلمو.... بخدا آهش می گیره یه روز دامنتو...
اما دیگه آمدی نسازی هم تخمه بشکنی هم تو فیلم تاثیر بگذاری؟ نداریم تو مِنو, قبلا سفارش دادی؟
راجر جون
پاسخحذفسناریو را که نمی شه اما اگر بخواهی بریم موزاییکها را لق کنیم؟
اما سوتی و سکندری که فایده ای نداره, یعنی چاره کار نیست.
اون معلم شما برفرض هم که می افتاد تنها شما می خندید اما تو کل روند کلاس در طول سال تحصیلی تاثیر خیلی زیادی نمی داشت.
ارادت
مثالت اصلا دقیق نیست... می فهمم که این طرز فکر و قبول نکردن مسولیت چقدر آرامش بخشه ولی در حقیقت داری خودتو گول می زنی...
پاسخحذف