دوست عزیز و گرانقدرم ورتیگونه اینجا از من دعوت کرده که در بازی وبلاگی شرکت کنم؛ حالا در این پست من با تاخیر از دید دیگری در این بازی شرکت می کنم و تنها به نکته ای کوچک اما بسیار مهم از نظر خودم اشاره می کنم، امیدوارم زیاد از منظور نظر دوستان دور نشوم.
خوب دوستان در مورد استفاده و یا سواستفاده دز ادبیات سیاسی اشاره کرده اند که سابقه طولانی دارد اما عمق تحریف می تواند بسته به شخصیت و ماهیت فرد سیاسی متفاوت باشد اما من می خواهم از منظر اجتماعی و فردی به این قلب واژه ها اشاره کنم.
در بحث ایدئولوژیک هرچیزی باید در راستای هدف ایدئولوژی بکار گرفته شود و واژه ها هم از این امر نه تنها مستنثی نیستند بلکه شاید اولین خاکریز باشند باز هم نمی خوام تنها در وادی ایدئولوژی و مذهب جلوتر بروم بلکه این فشار و حلقه که بر جامعه ای افتاد و به ان رفتار کاسبکارانه اضافه شد لجن مال شدن فرهنگ و اخلاقیات و غیره به شکل وحشتناکتری اتفاق می افتد.
در جامعه ما که علاوه بر مذهب, آلوده به رفتار مشمئزکننده بازاری و کاسبکارانه سنتی به بدترین شکل است بسیاری از واژه ها به تبع تحریف معیارها , قلب شد که از ساده ترین ان “زرنگی” و “هوش” است و به مسایل مانند خیرات و خیر بودن و بسیار زمینه های دیگر کشیده شده است.
اما کوتاه سخن این که در این سه دهه نه تنها بسیاری از معیارها و واژه ها را تحریف شده است بلکه مفاهیمی بکلی از بین رفته است و کمتر کسی آشنایی با آنها دارد.
همین امروز از اطرافیانتان و همکاران و بقیه بپرسید: عزت نفس یعنی چی ؟ چه جایگاهی دارد؟ به چه دردی می خورد؟ بود و نبودش در منش فرد چه تاثیری دارد؟
بپرسید مناعت طبع به چه معناست؟
از الان قیافه های اغلب آنها را می توانم تجسم کنم!
موفق باشید
کریمسون جان خیلی جالب بود ، بخصوص انتخاب تیترت بسیار هنرمندانه بود ، با اجازه ات در بالاترین و دنباله لینک شد :)
پاسخحذفرودرانر عزیز
پاسخحذفشما لطف داری همیشه، سپاس
so bitter
پاسخحذفso true
.
.
.
and before many of these words... TRUST
سلام
پاسخحذفممنون از اینکه وقت گذاشتی و نوشتی.
ابلیس عزیز از تاکیدی که بر واژه کاسبکارانه داشتی ناخودآگاه یاد صادق هدایت و حاجآقایش افتادم، جالب اینکه مذهب چه نقش پررنگی در این بازارسنتی ایفا میکند.
آرزوی بهترینها