چند سال پیش دوستی پرسشی مطرح کرده بود که برای بهبود اوضاع چه باید کرد من هم بعد از توضیحاتی عنوان کرده بودم که باید از یک حرکت ساده و یک رفتار مثبت اما ساده و کم زحمت برای مردم شروع کرد، گفتم سعی کنید از همین امروز دیگه توی خیابون اینها آشغال نریزید لازم نیست به کسی توصیه کنید خودتون آشغال نریزید.طبیعتا اغلب افرادی که نوشته را خوانده و در بحث شرکت کرده بودند به این امر باور نداشتند و قبول نداشتند که این حرکت ربطی به بهبود اوضاع سیاسی و اجتماعی مملکت داشته باشد. بیشتر باور داشتند که باید رفت و حرکتی کرد، تکانی و هیجانی و این چیزها و پرداختن به این مسایل به ظاهر پیش پا افتاده را، رفتارهای منفعلانه می دانستند.
من هنوز هم به همین راه اعتقاد دارم گرچه خیلی دور از دسترس می باشد(به خاطر رسوخ و رسوب رفتار لاابالی و مسوولیت ناپذیری اغلب افراد جامعه) ولی شاید تنها راه باشد، بایستی مردم به نحوی نقش خودشون را توی اجتماع بپذیرند و مسوولیت به گردن بگیرند حتی اگر در حد آشغال نریختن و این جور مسایل باشه
من نمی تونم بپذیرم کسی داره برای بهبود جامعه اش تلاش می کنه اما آشغالش را می ریزه تو خیابون یا خیلی از مسایل جزیی مدنی را رعایت نمی کند.
خیلی عجیبه که خیلی از افراد خطراتی را به جان می خرند و وارد شرایط بسیار وحشتناکی می شوند ولی از اینکه بخاطر رعایت برخی اصول مدنی و شهرنشینی مورد سخره اطرافیان قرار بگیرند هراس بسیاری دارند به شکلی که ترجیح می دهند همرنگ جماعت شوند.
خوبه که بعد از سالها وارد وبلاگ یک دوست میشی و میبینی همین اواخر تو همین سال 2012 یک چیزایی نوشته :) خیلی چاکریم و دلتنگ
پاسخحذف