۳ بهمن ۱۳۸۸

به منِ میلیاردر عاجز کمک کنید!

این بحث یارانه ها هم مثل تمام طرحهای این مملکت آنقدر کش آمد و سر و ته ش زده شد که بکلی به یک چیز مسخره و بدرد نخورد تبدیل شد حالا خارج از تمامی اشکالات وارده به طرح و مجری آن برخورد یه عده به این قضیه است

از ابتدای شروع این طرح یه عده فریاد وا مصبیتها سر دادند و هی سنگ قشر کم در آمد را به سینه زده اند و هشدار تورم و گرانی را دادند اما با توجه به اینکه “دیگه انقلاب شده همه فهمیده اند” باید علت این قضیه را جای دیگه جستجو کرد

با توجه به نوع پرداخت سوبسیدها و کالاها و خدماتی شامل سوبسید می شوند تاثیر حذف یارانه ها بیش از قشر کم درآمد بیشتر برای قشر مرفه و پر مصرف است

روستاییان که از ضعیفترین اقشار به حساب می آیند تقریبا از سوبسیدها منتفع نمی شوند نه لوازم برقی زیادی دارند نه آب لوله کشی و نه اتومبیل و غیره

در قشر کم درآمد شهری نیز تفاوت ها کاملا مشخص است؛ آن که یه خونه نقلی با چهار تا لامپ و یه یخچال داره با خانه هایی با لوازم پر مصرف

خوب تا این جا کار که مشخصه و بارها هم بحث شده و من مطمئن هستم که در طرح جدید دریافت یارانه نقدی هم بازهم سر قشر کم درآمد بی کلاه خواهند ماند و این آقایان سرمایه دار هستند که با روابطی که دارند خودشون را فقیر جلوه می دهند و از آن بهره مند خواهند شد

اما حالا می رسیم به نکته ای که میخواستم بگم و این هم آماده کردن ذهنی مردم برای تورمهای چندین درصدی است. با یک حساب سرانگشتی حذف یارانه های برق و غیره نباید اینقدر باعث گرانی بشه اما آقایان کاسب و دلال و بازاری که همیشه و در هر حالی تنها به فکر پر کردن جیب خودشون هستند دارن از این موقعیت هم سو استفاده می کنند تا تمام کالاهاشون را به چندین برابر عرضه کنن و از موج روانی ایجاد شده بیشترین بهره را ببرند

یادمه اون اوایل ده شصت بعد از مدتها بیچارگی کارمندان دولت؛ قرار شده(تازه قرار شده بود) که از آخر این ماه دو هزار تومان به حقوق کارمندان اضافه بشه ( حالا ما کارمند دولت نبودیم از کجا فهمیدیم؟) از اینجا که هر مغازه ای می رفتی بهای کالاهاش را اضافه کرده بود و می شه گفت با چند قلم خرید عین دو هزار تومان می پرید یعنی در واقع دولت  مثل همیشه به کاسبها و دلالان کمک کرده بود

خلاصه تا کاسبین و بازاریان محترم در تلاش هستن این ملت سر آسوده به زمین نخواهد گذاشت.

۲ نظر:

  1. ابلیس جون من یه دوست بازاری داشتم!همیشه می نالید وضع بازار کساده و از جیب داریم می خوریم و ...! سر برج که می شد ماشینش عوض می شد! یادمه اپل آسترا که خرید من بهش گفتم تو که داشتی از جیب می خوردی؟ چی شد؟ گفت با قرض گرفتم! مثل سگ دروغ می گفت! یه بار به من گفت من از صفر شروع کردم(همه فامیلش تو بازار بودنا!) گفت من خودم پارچه رو می بردم کارگاهمون!! (این از صفرش بود! کارگاه داشتند!حمل و نقل بهش فشار آورده بود)-همشم از وضع حکومت می نالید و می گفت اینا دزدن و ...!و منتظر ولیعهد بود بیاد! یه روز رفتم خونشون دیدم داره رو جنسا مارک تقلبی میذاره!ریدم بهش!(شرمنده!)گفتم این همه زرت و زورت می کنه خودت که بدتر از حکومتی- دوستیمون بهم خورد- (اولش گفتم یه دوست بازاری داشتم!!)
    ارادت

    پاسخحذف
  2. البته ابلیس جون یه گیر کلی که داریم اینه که مایه دارهای ما اصالت ندارن! این خیلی بده! حتی اصیل ترین خاندان های ما هم بری تهش میبینه یه جایی گندشون درمیاد!

    پاسخحذف